داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا
عارف فرزانه آیت اللّه بهجت (ره) می فرمود: مضمون زیارت عاشورا گواه و روشن کننده عظمت آن است، مخصوصاً وقتى آنچه در سند زیارت ملاحظه می کنیم که امام صادق علیه السلام به صفوان مى فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش، من به خواننده آن چند چیز را تضمین می کنم:


زیارت او قبول، تلاشش مشکور و حاجت وى از جانب خداوند متعال بر آورده می شود و با دست خالى باز نخواهد گشت. اى صفوان! این را با ضمانتى از پدرم، و پدرم از امیرالمؤمنین علیه السلام و ایشان از حضرت رسول صلّى الله علیه وآله و رسول خدا از جبرئیل و جبرئیل از خداوند عزّوجلّ دریافت نموده، هر یک از آنها این زیارت را با این ضمانت تضمین نمودند، خداوند عزّوجل به ذات اقدس خود قسم خورده که هرکس زیارت کند حسین علیه السلام را به این زیارت از نزدیک یا دور و دعا کند به این دعا، زیارت و دعاى او را قبول مى کنم و خواسته اش هرچه باشد بر آورده سازم. پس از درگاه من با ناامیدى و زیان باز نگردد و او را به برآمدن حاجتش، و رسیدن به بهشت و آزادى از دوزخ خرسند و خوشحال مى کنم و شفاعت او را در حق هر کس که شفاعت کند بپذیرم.(1)
عذاب را از این قبرستان بردارید
علامه نورى نوشته: مردى صالح بود که همیشه در اندیشه آخرت شبها در مقبره بیرون شهر معروف به «مزار» که جمعى از صلحا در آن دفن شده بودند، به سر می برد. او همسایه اى داشت که دوران خردسالى را با هم گذرانده بودند و در بزرگى گمرکچى شده بود، پس از مرگ، او را در آن گورستان که نزدیک منزل آن مرد صالح بود به خاک سپردند.
بیش از یک ماه از مرگ گمرکچى نگذشته بود که مرد صالح او را در خواب می بیند که او حال خوشى دارد و از نعمتهاى الهى بر خوردار است! به او می گوید: من از آغاز و انجام و درون و بیرون تو باخبرم، تو کسى نبودى که درونت خوب باشد و کار زشتت حمل بر صحت شود،...کارت عذاب آور بود و بس، پس از کجا به این مقام رسیدى؟
گفت: آرى! چنان است که گفتى، من از لحظه مرگ تا دیروز در سختترین عذاب بودم، اما دیروز، همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفته و در اینجا (اشاره به جایى کرده که پنجاه قدم از گورش دورتر بوده) به خاکش سپردند، دیشب سه مرتبه امام حسین علیه السلام به دیدنش آمدند. بار سوم فرمودند: عذاب را از این گورستان بردارند، لذا من آسایش قرار گرفتم.مرد صالح از خواب بیدار شده و در بازار آهنگران به جستجوى استاد اشرف می رود، او را یافته و از حال همسرش می پرسد، استاد اشرف می گوید: دیروز از دنیا رفته و در فلان مکان به خاکش سپردیم. مرد صالح می پرسد: به زیارت امام حسین علیه السلام رفته بود؟ می گوید: نه. می پرسد: ذکر مصیبت او می کرد؟ جواب می دهد: نه. سؤال می کند روضه خوانى داشت؟ می گوید: نه، از این سؤالات چه مقصودى دارى؟ مرد صالح خوابش را نقل می کند و می گوید: می خواهم بدانم میان او و امام حسین علیه السلام چه رابطه اى بوده؟ استاد اشرف پاسخ می دهد: زیارت عاشورا می خواند.
برگرفته از اثار اولین شهید محراب عبدالحسین دستغیب