در اندرون من خسته دل ندانم کیست ؟
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
امام صادق علیه السلام :الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ
قلب ، حرم خداست . غیر خدارا در آن جای مده .
جامعالأخبار : 185 و بحارالانوار : 67 / 25
من فکر می کنم . . . به کدام خدمت از آن همه خدمت هایی که قلبم به من کرده ، فکر کنم ؟ و می اندیشم در پاسخ به آن همه لطف ها و محبت هایش و بخاطر من ، تپش ها و سوختن های بی منّتش و پی در پی شکستن هایش و خون دل خوردن هایش ، چه خدمت های شایسته ای از سوی من ، سزاوار بزرگواری و مهرورزی های اوست ؟
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه ای جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله از این فتنهها که در سر ماست
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
نخفتهام ز خیالی که میپزد دل من
خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست
چنین که صومعه آلوده شد ز خون دلم
گرم به باده بشویید حق به دست شماست
از آن به دیر مغانم عزیز میدارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
چه ساز بود که در پرده میزد آن مطرب
که رفت عمر و هنوزم دماغ پر ز هواست
ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند
فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست