در پی انتشار اخبار و گزارشهایی مبنی بر نفوذ فرقههای انحرافی در بین جوانان به خصوص در محیطهای دانشگاهی، باشگاه خبرنگاران مصاحبه مفصلی با "علی محمدی"، کارشناس فرهنگی داشته و در آن مبانی پیدایش عرفانهای نوظهور و مکاتب انحرافی را تشریح کرده است. بخش اول این گفتگو را از نظر میگذرانیم:
تعریف جامع و کاملی از کلمه عرفان بیان کنید؟
بشر از ابتدا به مسائل ماورایی علاقه داشته است و در این راستا فیلمهایی هم تولید شده؛ فیلمهایی که بازیگر آن، کارهای خارقالعادهای مانند پریدن از روی بام خانهها و یا خوابیدن زیر چرخهای ماشین و لودر و کارهایی از این قبیل انجام میدهد.
تعریف جامع و کاملی از کلمه عرفان بیان کنید؟
بشر از ابتدا به مسائل ماورایی علاقه داشته است و در این راستا فیلمهایی هم تولید شده؛ فیلمهایی که بازیگر آن، کارهای خارقالعادهای مانند پریدن از روی بام خانهها و یا خوابیدن زیر چرخهای ماشین و لودر و کارهایی از این قبیل انجام میدهد.
بشر از همان ابتدا حسی ذاتی نسبت به ماورا داشته و در قرآن کریم نیز آمده است: هادیانی (انبیای الهی) برای انسان روی زمین فرستادیم تا این حس و فطرت در جهت شناخت و قرب خداوند، سوق داده شود.
عرفان چیزی جز شناخت آدمی نسبت به پروردگار خویش نیست. وقتی کسی خدا را بشناسد با تمام دستورات فردی و اجتماعی آشنا میشود. عرف جز شناخت و تقرب به خداوند هیچ معنایی ندارد و مابقی چیزهایی هستند که اسم عرفان را به خود گرفته و شبه عرفان هستند؛ مثل دارویی که مشابه آن با قیمت ارزانتر در بازار پیدا میشود، اما اصل دارو بسیار گران با کارایی بالاست.
شبه عرفانها، بدلی و کاذب هستند و حقانیت ندارند؛ تلاش ادیان الهی همواره بر این بوده که مردم را با ادیان الهی آشنا کنند. چرا که برای انسان همه چیز از طریق شناخت معبود میسر میشود و خاصیت عرفان الهی این است که انسان را نه منزوی میکند نه پرخاشگر و نه خودخواه؛ انسان خداجو، حس برتری نسبت به دیگران ندارد و یک انسان کامل است و میداند ارتباطات خود را چهطور تشکیل دهد.
ارتباطات انسان به چند دسته تقسیم میشوند؟
انسان پنج نوع ارتباط دارد: ارتباط با خود، ارتباط با دیگران، ارتباط با خدا، ارتباط با طبیعت و ارتباط با تاریخ. ارتباط انسان با خودش مبتنی بر فطرت اوست و آن را از حضرت حق دریافت کرده است که عرفا با این ارتباط آشنا هستند. اما ارتباط انسان با دیگران، ارتباط انسان با محیط پیرامونش را دربر میگیرد، مانند ارتباط کاری من و شما؛ این ارتباطها سازههایی هستند که انسان باید آن را جور کند تا بتواند به خوبی با طبیعت پیرامونش ارتباط برقرار کند.
مهمترین ارتباطات برای انسان، ارتباط با پروردگار است و یک انسان عارف راه استعانت از خداوند را به خوبی میداند و آخرین، ارتباط انسان با تاریخ است، ما باید با تاریخ و سرگذشت انسانهای پیشین رابطه برقرار کنیم تا با تحلیل و تحقیق، تجربه گذشته را برای حال استفاده کنیم.
داستانهای تاریخی که در قرآن کریم برای ما نقل شده، مانند داستان حضرت آدم، سرگذشت هابیل و قابیل و سرگذشت حکومتهای ظالمی مانند فرعون، هاروت و ماروت و داستان حضرت سلیمان و یوسف و دیگر داستانهای آموزنده که ما را متوجه میکند که به کجا وصل هستیم و خط سیر چیست؛ لذا یک انسان عارف میتواند تاریخ را به خوبی تحلیل و از آن برای زندگی خویش بهره بگیرد.
انسان چه طور میتواند به معرفت و عرفان الهی برسد؟
در حدیث شریف آمده است که "من عرف نفسه فقد عرف ربه"؛ لذا خودشناسی بسیار مهم است و اینکه انسان بداند چه ظرفیتها و ویژگیهایی دارد و چه طور باید از آنها استفاده کند و اینکه چگونه میتواند ویژگیهای متعالی را در خود تقویت و رذائل را از وجود خود دور کند. انسان باید ماهیت وجودی خود را بشناسد تا دچار از خود بیگانگی نشود. چرا که در غیر این صورت نمیتواند مسائل و مشکلات خود را حلاجی کند و خطاهای خود را بپذیرد و به همین سبب خود را فردی درستکار و خوب میداند که این خود شروع غرور و تکبر است که میتواند برای انسان بسیار خطرناک باشد.
آیت الله جوادی آملی به سبب نورانیتی که امام راحلرحمتاللهعلیه داشتند، همیشه ایشان را خاتم العرفا معرفی میکنند، چون امام همواره با نفسانیات و شیطان در حال مبارزه بودند. این ارتباطات انسان را به خدا نزدیکتر میکند. کسانی که علم بیشتری دارند بیشتر هم به خدا توجه داشته و از خدا میترسند، البته ترس به معنای تقوا است؛ لذا هر چه علم انسان بالاتر رود، خداشناسی او نیز تقویت میشود که این عرفان است.